پشت پردۀ كودتا

معرفی كتاب در مورد ناگفته های زندگی دكتر مصدق به مناسبت 14 اسفند سالروز درگذشت او

1401/12/13
|
11:40

پشت پرده‌ی كودتا می‌كوشد خرده‌تاریخِ مفصلِ آن دست از وقایعی را ارائه دهد كه در 28 مرداد به اوج خود رسیدند. این كتاب نه درباره‌ی مصدق است و نه فهرستی است از هدف‌های دولتِ او و دستاوردها یا شكست‌های این دولت، بلكه بیشتر پژوهشی است در باب سرنگونی مصدق و نیز در خصوص شرایطِ تحققِ این سرنگونی. هم مصدق و هم متحدان و مخالفانش این وقایع را به راه انداختند، به آن‌ها واكنش دادند، و با آن‌ها تعامل برقرار كردند. از این رو، هر مطالعه‌ای درباره‌ی سرنگونی می‌بایست هم به مصدق و طرف‌دارانش، و هم به كسانی كه او را سرنگون كردند، بپردازد و موقعیت‌ها و اعمال هر دو طرف را تجزیه و تحلیل، ارزیابی و گزارش كند. این مطالعه با تكیه بر شواهد و مداركِ به‌كاربسته، نهایتاً قصد دارد به این سؤال پاسخ دهد كه آیا بركناری مصدق از قدرت، به دست خارجی‌ها طرح و اجرا شد، یا این‌كه این واقعه یك كودتا، یك انقلاب، یك قیام خودجوشِ ملی و یا چیز دیگری بود. با غلبه‌ی مواضعِ قطبی‌شده، احتمالاً هر گونه نتیجه‌گیری‌ای برچسب طرف‌دارِ مصدق و یا ضدمصدق‌بودن را به این اثر و نویسنده‌ی آن خواهد زد. بازتعریف تاریخچه‌ی 28 مرداد، همچون تاریخچه‌ی هر كشمكش اجتماعی‌ـ‌سیاسی دیگری، به بروز بعضی دلخوری‌ها و برآمدن پاره‌ای از قضاوت‌ها می‌انجامد. اثر حاضر تاریخچه‌ای است از وقایع 28 مرداد برای كسانی كه كنجكاوند بدانند در آن روز چه اتفاقی افتاد و چگونه چنین نتیجه‌ای حاصل شد.

«مصدق بر نفت انگلیس چنگ می‌اندازد»

محمد مصدق به نظر علی رهنما چهار ویژگی داشت: 1- وطن پرست واقعی بود 2- غیرقابل انعطاف و مصمم بود3- تحصیلكرده بود اما مجذوب هر آنچه غربی است، نبود4- به پشتیبانی مردم اعتقاد داشت. در نتیجه از همان ابتدا كه نفت را ملی كرد، انگلیسی‌ها بر آن بودند كه اولا معامله با او غیرممكن است و ثانیا نباید به او امتیاز داد و ثالثا باید او را تخریب كرد. دو ماه بعد از نخست وزیر شدن مصدق در اردیبهشت 1330 شپرد سفیر انگلیس به وزارت خارجه كشورش نوشت: «باید هر چه می‌توانیم انجام دهیم تا كنار رفتن مصدق تسریع شود». اما آنها می‌دانستند كه در این كار نمی‌توانند به شاه جوان (31ساله) ایران اعتماد كنند و در این زمینه به رهنمودهای فردی چون سید ضیاء بیشتر توجه می‌كردند؛ كودتاچی شناخته شده‌ای كه 9 ماه پس از به قدرت رسیدن مصدق به میدلتون كاردار سفارت بریتانیا گفته بود: «شاید غیر از كودتا هیچ راه دیگری وجود نداشته باشد».

البته بریتانیایی‌ها به رغم میل باطنی، در نهایت چشم امید به همراهی ایالات متحده بسته بودند. وقایع 25 تا 29 تیرماه 1331 یعنی استعفای مصدق، بر سر قدرت آمدن قوام و شكست سخت او، «كابوس دردناك و بی پایانی برای انگلیسی‌ها و امریكایی ها» رقم زد. انگلیسی‌ها متوجه شدند كه تنها راه بركناری مصدق كودتا است. آنها از 30 تیر 5 درس گرفتند: 1- بركناری مصدق از طریق راه‌های قانونی امكان‌پذیر نیست 2- «تنها چیزی كه مانع از افتادن ایران به دست كمونیست‌ها می‌شود یك كودتا است»، این یك «برساخت جعلی» از سوی بریتانیایی‌ها برای همراه كردن امریكایی‌ها بود 3- جست‌وجو برای یافتن جانشینی برای مصدق در میان نظامیانی چون زاهدی و حجازی 4- شاه غیرقابل اعتماد و اتكاست و از تصمیم‌گیری عاجز است 5- باید خودشان مداخله كنند.

چند روز پس از قیام 30 تیر، سم فال، رایزن سفارت انگلستان، نخست با سید ضیاء و سپس با دست راست او اسدالله رشیدیان دیدار كرد. پیشنهاد رشیدیان این بود: «كودتایی در حمایت از تیمسار زاهدی». یك ماه پس از كودتا، مصدق 136 افسر غالبا جوان ارتش را بر كنار كرد، آنها به سرعت دو سازمان تشكیل دادند: 1- «كانون افسران بازنشسته»: سازمانی رسمی و قانونی و 2- «فداییان شاه» یا «فداییان شاه و ارتش»: یك سازمان مخفی و زیرزمینی. در 21 مهر 1331 چند ماه پس از تشكیل دو سازمان مذكور، حسین فاطمی، سخنگوی دولت مصدق، از یك كودتای قریب‌الوقوع سخن می‌گوید و خبر دستگیری عبدالحسین حجازی، تیمسار بازنشسته و حبیب‌الله رشیدیان و پسرانش اسدالله و قدرت‌الله را در تبانی با یك «سفارت بیگانه» تایید می‌كند. به دنبال آشكار شدن این توطئه، در 30 مهر، سفارت انگلستان در ایران بسته شد و پرسنل دیپلماتیك به تدریج اخراج شدند.

با اخراج انگلیسی‌ها، عرصه بر فعالیت آنها در ایران تنگ شد و در آبان 1331 ماموران اطلاعاتی انگلیس با كرمیت روزولت در لندن تماس گرفتند و به او گفتند «جز به سرنگونی مصدق» فكر نمی‌كنند. آنها برای تحریك امریكا بر «مترسك كمونیسم» تاكید می‌كردند. با به قدرت رسیدن دولت جمهوری‌خواه آیزنهاور در 30 دی 1331 تردیدهای امریكا برای همكاری با بریتانیا برای سرنگون كردن مصدق برطرف می‌شود. از این زمان به بعد ملاقات‌های میان سیا و‌ام‌ای سیكس افزایش می‌یابد و به سیا اجازه داده شد كه «در اسفند ماه 1331 به تهیه طرح كودتا برای زمانی نامعلوم» بپردازد. دو هفته بعد در 15 فروردین 1332 آلن دالس رییس سیا، بودجه‌ای یك میلیونی برای سقوط مصدق از هر طریقی تصویب می‌كند. این میان آنچه تردیدهای امریكا را در همراهی بر طرف كرد، وقایع موسوم به 9 اسفند 1331 است. در این مدت، نیروهای داخلی مخالف مصدق نیز گام‌های موثری در تضعیف او برداشتند. «در بهمن 1331 متحدان كاشانی به تیمسار زاهدی، شاه و حلقه دوستداران انگلیس و مخالف مصدق پیوستند» در این فاصله برادران رشیدیان نیز «با وجود اكراه اولیه‌شان برای كاركردن با امریكایی‌ها، در نهایت با این همكاری موافقت كردند».

دسترسی سریع