گفتگو با استاد احمد شاكری كارشناس ادبی در برنامه شرح اشتیاق
شاكری در این برنامه در مورد چیستی ادبیات مقاومت صحبت كرد و گفت :
ادبیات مقاومت، شاخه ای از درخت تنومند ادبیات انقلاب اسلامی است. به همین سبب نوع مستقلی از انواع ادبی شمرده نمی شود بلكه می تواند زیر مجموعؤ هر یك از انواع ادبی باشد؛ یعنی، همانگونه كه شعر انقلاب، رمان انقلاب، اسطورؤ انقلاب اسلامی داریم، شعر، رمان، قصه، اسطوره و... مقاومت نیز می توان داشت. برای مثال جریان ادبیات پایداری از متعلثات این نوع ادبیات است.
او در ادامه افزود :
ادبیات پایداری عبارت است ازآثاری كه تحت تاثیر شرایطی چون اختناق واستبداد داخلی، نبود آزادی فردی واجتماعی، قانون گریزی وقانون ستیزی با پایگاه های قدرت، غضب، قدرت وسرزمین و سرمایه های ملی وفردی و … شكل می گیرند. بنابراین جان مایه این آثار با بیداد داخلی یا تجاوز بیرونی از همه حوزه های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و ایستادگی در برابر جریان ها ی ضد آزادی است.
پایداری یا مقاومت
مفهوم مقاومت، پایداری ودفاع، مفهومی عام در فرهنگ ملتها است. این مفهوم كاملاً ارزش تلقی می شود زیرا یك واكنش غیرارادی در برابر تهاجم است. ادبیاتی كه زاییده مفهوم مقاومت پایداری است درحوزه محتوایی وموضوعی به خلق اثر می پذیرد.
1- توجیه حقانیت
2- دعوت به مقاومت
3- توصیف فاجعه
محتوای ادبیات پایداری مشتمل بر طرح حوزه های مذكور است. البته گاه شعری یافت می شود كه هرسه حوزه مزبور را بیان می كند یعنی گاه ضمن بیان شجاعت وستایش فتوحات، “آرمانها” را توصیف می كند وضمن سوگواری “بیان شجاعت” صورت می پذیرد.
صرفنظر از ویژگیهای كلی این نوع ادبیات، آنچه وجه ممیزه آن از سایر مقولههای ادبی است، در پیام و مضمون آن نهفته است. بدین معنا كه آثاری از این دست اغلب آیینه دردها و مظلومیت های مردمی هستند كه قربانی نظامهای استبدادی شدهاند. این آثار ضمن القای امید به آینده و نوید دادن پیروزی موعود؛ دعوت به مبارزه و ایستادگی در برابر ظلم و ستم، ستایش آزادی و آزادگی، ارج نهادن به سرزمین مألوف و شهیدان و جانباختگان وطن را در بطن خود دارند.
یكی از دغدغههای اصلی نویسندگان و شاعران این نوع ادبیات، بیهویتی نسلی است كه رفاه غربت، آنها را از درد و رنج ملت خویش غافل كرده است. از این روست كه میكوشند با طرح نمادهای اسطورهای ملی و تاریخی، عرق وطندوستی و دفاع از آب و خاك و تلاش برای رسیدن به وضع مطلوب (به جای تن دادن به وضع موجود) را در افراد ایجاد كنند.
نخستین و بایستهترین گام در بحث و تحلیل هر مقولهای، شناخت جغرافیایی آن موضوع و ترسیم مرزهای آن است. بیگمان برای بسیاری از موضوعات، فراخنا و گسترهای بیمرز میتوان قائل شد و این شیوهای است كه در حوزه علوم انسانی متداولتر است و البته جز گرهافكنی در كار و ایجاد ابهام و سردرگمی رهآوردی ندارد.
ادبیات مقاومت یا پایداری نیز مصون از این خطرگاه نیست. میتوان دامنه ادبیات پایداری را به هر نوع ایستادگی و رویارویی انسان كه در قالب شعر و نثر ظهور و بروز مییابد گسترش داد. در این صورت سرودههای نخستین انسان در ستیز با عناصر طبیعت و عوامل مرموز مؤثر در سرنوشت، نوشتهها و سرودههایی كه ستیز انسان با خویش و خواهش های شكننده و اسارتآفرین را باز میگویند و همه آثاری كه به جنگهای تاریخ ملتها برمیگردند در قلمرو ادبیات پایداری قرار میگیرند.
او در پایان گفت :
این نوع ادبیات می تواند جریانی موثر بدانیم كه می تواند سرنوشت ملتی را در راستای اهداف انقلابی و اسلامی تغییر دهد.