در برنامه كتاب فرهنگ این هفته، مهدی فرجاللهی در گفتوگویی با اكبر كتابدار به بررسی ظرافتها و شیرینیهای طنز در گلستان سعدی پرداخت. این گفتوگو كه ادامه سلسله مباحث هفته گذشته بود، بر بخشهایی از باب دوم گلستان با محوریت «اخلاق درویشان» تمركز داشت.
كتابدار در ابتدای سخنان خود با تأكید بر اینكه طنز در آثار سعدی به معنای صرفاً خنده و شوخی نیست، گفت: «طنز در متون كلاسیك، بهویژه در آثار سعدی، بیشتر كاركرد آموزشی و تربیتی دارد. بزرگان ادب و عرفان نیز طنز را نه برای تفریح، بلكه برای انتقال نكتههای اخلاقی و اجتماعی بهكار گرفتهاند.» او برای نمونه به سخن سنایی غزنوی اشاره كرد كه طنز را وسیلهای برای تعلیم و آگاهی دانسته است.
در ادامه، وی چند حكایت از باب دوم گلستان را خواند و توضیح داد كه چگونه سعدی با بهرهگیری از طنز به نقد رفتارهای اجتماعی میپردازد. از جمله حكایتی كه مریدی از استاد خود میپرسد چگونه از مزاحمت دیداركنندگان رها شود و استاد پاسخ میدهد: «به درویشان قرض بده و از توانگران چیزی بخواه تا دیگر گردت نیایند.» كتابدار این حكایت را نمونهای روشن از طنز تربیتی سعدی دانست.
او همچنین به حكایتهایی دیگر مانند ناتوانی فردی نیرومند در تحمل یك ناسزا یا سخن معروف لقمان درباره آموختن ادب از بیادبان اشاره كرد و گفت این نمونهها نشان میدهد كه سعدی با بیانی طنزآمیز و ساده، عمیقترین پیامهای اخلاقی را منتقل میكند.
كتابدار در بخش دیگری از گفتوگو یادآور شد: «گلستان سعدی چنان جایگاهی یافته كه در طول قرون، آثار بسیاری همچون بهارستان، نگارستان یا مستان به تقلید از آن پدید آمدند، اما هیچیك نتوانستند به عمق و نفوذ این كتاب دست یابند.» او علت این برتری را استفاده سنجیده سعدی از طنز همراه با پیام اخلاقی دانست؛ طنزی كه هم «نیش» دارد و هم «نوش».
در پایان، او حكایت دیگری از باب دوم را مرور كرد كه در آن عابدی برای جلب نظر پادشاه بهجای داروی لاغری، سم میخورد و جان میبازد. به گفته كتابدار، این حكایت بار دیگر نشان میدهد كه ریاكاری و ظاهرسازی در عرفان و اخلاق، نتیجهای جز تباهی ندارد.