یادداشت فرهنگ: علی (ع) در آیینه ی ادب پارسی شاه مردان، علی (علیه السلام) در آینه ادبیات پارسی

امروز سخن را آراسته سازیم به نام نامی نفر دوم آفرینش، حضرت امیرمومنان علی علیه السلام، نیكوترین و كامل ترین شاگرد حضرت پیغمبر اكرم صل الله علیه و آله و سلم.

1397/03/16
|
12:32

نویسنده:ارسطو جنیدی

با سلامی به درخشش شبهای قدر و نورانیت دل امیرمومنان بر شما پیروان راستین حضرت علی علیه السلام

امروز مشام جان را معطر به نام شیر خدا كنیم كه ان شاالله از عطر نام پاك علی(ع) به عطر وجود مقدس او و اخلاص والای او برسیم و شیعه راستینش باشیم.
در ادبیات درخشان ما ستایش والاترین مخلوق عالم، یعنی حضرت محمد مصطفی (ص) خود به تنهایی اقیانوسی بی كرانه است. بعد از ستایش از وجود مقدس حضرت پیغمبر، حضرت مولای متقیان علی(ع) بیش از همه یاران پیغمبر ستوده شده است.
عشق ایرانیان، از شیعه تا سنی به وجود گرامی امیرالمومنین عشقی پاك و زلال و ژرف است. كم نیستند شاعران و نویسندگان ارجمندی از اهل سنت كه با دلبستگی خاصی از مولود كعبه سخن گفته اند. عدالت علی(ع) ، شجاعت و دلاوری، فداكاری، علم و حكمت حضرت، ایمان و عرفان حضرت و صدها صفت ممتاز ایشان چنان تابلوی زیبایی از انسان كامل در برابر چشم هر بیننده ای پدید می آورد كه هر سرشت انسانی و منصفی را شیفته و شیدای خویش می كند.
در این میان هنرمندان و به ویژه نویسندگان و شاعران جایگاهی ممتاز دارند. هنرمند اساساً كمال گراست. هنرمند به دنبال نقطه اوج زیباییست تا آن را در نیكوترین وجهی به نمایش بگذارد.
از میان تمام هنرها ملت ایران بیش از هر ملتی به شعر و ادبیات دلبسته است و این تجلی درخشش انسانی علی (ع) در قالب كلمات، هم ابراز ارادت و محبت است به وجود مقدس نفر دوم آفرینش و هم به تلویح دستور رفتاری و الگو برداری برای ما پیروان آن وجود گرامی است تا چنان باشیم كه بتوانیم خود را پیرو حضرت امیر بنامیم. به عبارت دیگر تنها ستایش كردن از بزرگان دین كافی نیست بلكه ادبیات زیبای ما علاوه بر ستایش این بزرگواران به ما می آموزد كه در عمل مانند این الگوهای كامل انسانیت باشیم.
در وصف امیرمومنان ابیات مشهور فراوانی در ذهن همه ما وجود دارد. امروز می خواهیم به ابیاتی اشاره كنیم كه كمتر بدانها توجه شده و هم طراوت و تازگی خاصی در دل خود دارند و هم اوصاف كمالی حضرت را بسیار نیكو می نمایانند. از میان صدها عاشق و شیفته حضرت علی(ع) در ادبیات كشور عزیزمان، امروز تنها فرصت می كنیم به گفته های دلپذیر سه شاعر بزرگ اشارتی كوتاه كنیم.
حافظ شیرین سخن را اساساً غزل سرا می شناسیم و ابیاتی كه خواجه بزرگوار ما در آنها به تلویح و تصریح پیشوای متقیان جهان را ستوده بسیارند. از جمله این بیت كه صریحاً به حضرت اشاره دارد:
حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق
بدرقه رهت شود همت شحنه نجف
اما این زبان عالم قدس در قالب رباعی نیز شعری بدین زیبایی در وصف حصرت مولا دارد:
مردی ز كَننده در خیبر پرس
اوصاف كرم ز خواجه قنبر پرس
گر طالب فیض حق به صدقی، حافظ
سرچشمه آن ز ساقی كوثر پرس

و اما سعدی شیرین سخن.
شیخ اجل نیز ابیات فراوانی در وصف حضرت علی (ع) دارد كه بعضاً مشهور هم هستند.
در بوستان چنین زیبا می گوید:
جوانمرد اگر راست خواهی، ولیست
كَرَم پیشهء شاه مردان، علیست

و چه نیكوست كه فتوت و جوانمردی و بخشندگی را از علی بیاموزیم.
و در جای دیگر از همین اثر مستطاب چنین به خاندان پاك پیغمبر اكرم(ص) درود می فرستد:

خدایا به حق بنی فاطمه
كه بر قول ایمان كنم خاتمه
اگر دعوتم رد كنی ور قبول
من و دست و دامان آل رسول
در قصیده ای زیبا نیز چنین خوش می سراید:
كس را چه زور و زهره كه وصف علی كند؟
جبار در مناقب او گفته ((هل اتی))

مولانا جلال الدین بلخی نیز مكرراً به پای بوسی امیرمومنان شتافته و در كلیات شمس و مثنوی شریف توصیفات دل انگیزی از حضرت دارد.
در مثنوی داستانهایی چند از امیرالمومنین نقل می كند كه به سبب تنگنای مجال تنها به دو مورد از این داستانهای تفكر برانگیز اشارتی می كنیم.
در روایت اول، شخصی جاهل و گمراه به نزد حضرت امیرالمومنین می آید و از حضرت می پرسد: ای علی، آیا به خداوند خودت ایمان و توكل داری؟ حضرت فرمود: آری. شخص جاهل گفت: پس خویشتن را از بلندای كوهی به زیر افكن تا ببینی كه آیا خداوند تو را از بلا نگاه خواهد داشت یا خیر. حضرت پاسخی بسیار زیبا و ژرف فرمودند و بیان كردند: (( از كی تا به حال جای بنده و خدا عوض شده؟ خداوند متعال است كه اگر اراده بفرماید ما بندگان را می آزماید. بنده را چه رسد به این كه خداوند را بیازماید؟ خداوند بنده را عقلی عطا فرموده و راه هدایت را گشوده است)).
در روایتی دیگر مادری شیون كنان نزد حضرت آمد و گفت كه كودكش به بلندای دیواری رفته است و هر آن ممكن است از آن دیوار مرتفع سقوط كند. حضرت امیر فرمودند كودكی درست هم سن و سال آن كودك را بر بالای دیوار نگهدارند. كودك اولی چون كسی به سن و سال و مشابه خود را دید آرام

گرفت و همچون او از بلندای دیوار پایین آمد. حضرت در حقیقت با این كار بیان فرمودند كه بهترین راه هدایت هركس آنست كه فردی دانا و هدایت شده از جنس و سنخ و مشابه او وی را هدایت كند.
در كلیات شمس نیز مولانا در غزل شگفت انگیز :
صبحدم گشتم چنان از باده انوار مست ...
كه معراج خود به عالم دل و حقیقت ایمان را بیان می كند، در بیتی تكان دهنده و بسیار لطیف چنین می گوید:

بر لب دریای اعظم كشتیی دیدم درو
احمد مرسل به حال و حیدر كرار مست
دست من بگرفت حیدر واندران كشتی نشاند
بگذرانیدم ازان دریای گوهروار مست...

كه البته مولانا این تمثیل فوق العاده دلنگیز را تا حد زیادی تحت تاثیر كلام فردوسی بزرگ بیان كرده است.
فردوسی بزرگ در ابتدای شاهنامه چنین می فرماید:
حكیم این جهان را چو دریا نهاد
برانگیخته موج ازو تند باد
میانه یكی خوب كشتی، عروس
برآراسته همچو چشم خروس
پیمبر بدو اندرون با علی
همه اهل بیت نبی و وصی
به دل گفتم از با نبی و وصی
شوم غرقه دارم دو یار وفی
منم بنده اهل بیت نبی
ستاینده خاك پای وصی

سخن در وصف امیر مومنان و انعكاس این وصف دلنگیز در ادبیات پارسی را انتهایی نیست. اما ناچار از بحر به جرعه آبی بسنده كردیم.
به امید آنكه در مجالهای بعدی باز هم از این تمثال بی بدیل حضرت مولا علی (ع) در ادبیات میهنمان سخن در میان آوریم.
و درود بر ستایندگان خاك پای وصی(ع) و پیروان راستینش.

دسترسی سریع