یادداشت روز : معانی مختلف اراده - بخش اول نگاهی به معانی مختلف اراده (بخش اول)

همان طور كه ابن رشد گفته است، لفظ اراده در لغت برای تعیین چیزی كه در پی غرض و مقصودی است وضع شده است و در اصل به معنا طلب كردن چیزی یا اشتیاق به انجام كاری است كه وقتی آن انجام شود، اشتیاق آرام می‏گیرد و انسان به مقصود می‏رسد.

1397/09/19
|
15:18

نویسنده : علی شالچیان

همان طور كه ابن رشد گفته است، لفظ اراده در لغت براى تعیین چیزى كه در پى غرض و مقصودى است وضع شده است و در اصل به معنا طلب كردن چیزى یا اشتیاق به انجام كارى است كه وقتى آن انجام شود، اشتیاق آرام مى‏گیرد و انسان به مقصود مى‏رسد.

شرط این اشتیاق این است كه فاعل و صاحب اراده، به مقصود و غایتى كه در پى آن مى‏كوشد، شعور و آگاهى داشته باشد، و در دست‏یابى به مقصود تأمل كند و صبور باشد، و بتواند اسباب و انگیزه‏هائى را كه رسیدن به مقصود را ممكن مى‏كند تصور كند، و نیز موانع كار را بشناسد، و ارزش وسایل كار را بداند و در كار خود به آن ها اعتماد كند، و سرانجام، به عمل اقدام كند و یا از آن امتناع ورزد.

اراده به این معناى عام، شكل و صورت یك عمل‌ِ شخص واحد است، و از نظر فلاسفه، اراده داراى چندین معنا است:

1- اراده عبارت از اشتیاق انسان است به انجام كار، به نحوى كه كار بر او عرضه شود. اراده به این معنا نیرویى است مركب از میل و نیاز و آرزو، سپس به معنا اشتیاق نفس به سوى چیزى توأم با حكم به اینكه باید فلان كار را انجام دهد یا نباید انجام ندهد. لفظ نزوع به معنا اشتیاق و لفظ میل به معنا محبت و قصد است. (تهانوى، كشاف اصطلاحات الفنون). پس اگر بگوییم: این مرد داراى اراده‏ قوى است، لفظ اراده دال بر این است كه صاحب آن، داراى اشتیاق شدیدى در نفس خویش است كه این اشتیاق، با وجود مخالفت تمایلات دیگر، او را به انجام كارى بر مى‏انگیزد. اراده به این معنا یكى از صفات پسندیده است.

خلاصه این اراده، اشتیاقى است متمركز در نفس یا میل شدیدى است كه صاحب خود را به عمل برمى‏انگیزد. شرط این اشتیاق چنانكه معتزله مى‏گویند، این نیست كه در پى سود و فایده‏اى باشد، بلكه صرفا در پى انجام كار است، آن چنان كه اقتضا و ایجاب مى‏كند، و میلى است ذاتا مقدم بر عمل.

2- اراده نیرویى است كه مبدأ شوق است و قبل از فعل قرار دارد.

3- اراده عبارت از اندیشه سود، یا گمان بردن درباره سود است. گویند اراده به این معنا، میلى است كه در پى سود و فایده است. اگر فكر كنیم كه انجام عملى موجب جلب نفع یا دفع ضرر مى‏شود، در درون خود نسبت به انجام آن عمل میل و علاقه‏اى احساس مى‏كنیم. (شرح مواقف جرجانى) معتقدان به این نظریه، بسیارى از معتزله‏اند كه گفته‏اند: نسبت قدرت به طرفین فعل (یعنى انجام دادن و انجام ندادن آن) مساوى است. اگر اعتقاد به فایده یا گمان به آن در یكى از طرفین وجود داشته باشد، آن طرف ترجیح داده مى‏شود و قدرت انجام كار به آن تعلق مى‏گیرد.

4- اراده صفتى است كه براى موجود زنده حالتى را ایجاد مى‏كند كه تحت تاثیر آن، فعلى از میان افعال برگزیده و اجراء مى‏گردد. (تعریفات جرجانى) بطورى كه اشاعره گفته‏اند:

اراده صفتى است كه به یكى از طرفین (انجام یافتن یا انجام نیافتن) مقدور، در وقت معین، اختصاص یافته باشد، و مشروط به اعتقاد به نفع یا میلى كه تابع آن باشد، نیست.

بنابراین، حیوانى كه مى‏گریزد، اگر دو راه مساوى براى نجاتش، براى او پیدا شود، به اراده خود یكى از آن دو راه را برمى‏گزیند و این گزینش نه موكول به ترجیح طرفى است كه سودى در آن متصور باشد، و نه موكول به میلى است كه از آن تبعیت كند. (تهانوى، كشاف اصطلاحات الفنون)

5- اراده در علم اخلاق عبارت از یك استعداد اخلاقی است كه به دو قسمت عام و خاص تقسیم مى‏شود. اراده خوب، اراده‏اى است كه تصمیم صادقانه بر انجام عمل خیر باشد، به عبارت دیگر، استعداد انسان در اقدام به انجام دادن كارى است كه در حد توان انسان باشد. اراده بد، اراده است كه در پى شرّ باشد و صفتِ كسى است كه مى‏كوشد از از انجام دادن وظایف خود سرپیچی كند مگر اینكه مجبور باشد.

دسترسی سریع