داستانهای كوتاه : اتاق قرمز مجموعه داستان كوتاهی از ادوگاوا رانپو اتاق قرمز

ادوگاوا رانپو نویسنده ژاپنی بود وی بنیانگذار ادبیات پلیسی در ژاپن است. اتاق قرمز مجموعه ای از شش داستان كوتاه از ادو گاوا رانپو است.

1397/10/30
|
15:54

درباره ی نویسنده : ادوگاوا رانپو نویسنده ژاپنی بود وی بنیانگذار ادبیات پلیسی در ژاپن است. اتاق قرمز مجموعه ای از شش داستان كوتاه از ادو گاوا رانپو است.
داستان های كتاب اتاق قرمز عبارتند از:

كرم ابریشم ، صندلی انسانی ،دو زندگی پنهان ،اتاق قرمز ،پرتگاه ،دوقلوها (اعترافات یك جانیِ محكوم به مرگ نزد كشیش)

در این كتاب با عجیب ترین و هیجانی ترین داستان های كوتاه برخورد خواهید كرد. داستان هایی كه شما را به خوبی درگیر خود می كند و در نهایت به شدت شما را غافلگیر خواهد كرد.

داستان های كوتاه این كتاب همگی در ویژگی – ترس – مشترك هستند. ترس از دست دادن، ترس آشكار شدن حقیقت، ترس كشته شدن و…
پشت جلد كتاب قسمتی از داستان اتاق قرمز آمده است:

این بازی می تواند در یك كلمه خلاصه شود، كلمه ای كه به گمانم قادر است لرزه به اندام شما بیندازد: قتل. بله آقایان، قتل!
رانپو در كتاب اتاق قرمز شش داستان كوتاه دارد كه در تمامی آنها در ذات و نهان آدمی كنكاش كرده است.

به عقیده رانپو خیر و شر هر دو در نهاد آدمیست و شرایط اجتماعی نه سازنده و تشكیل دهنده ی خیر و شر، كه تنها برملا كننده و موقعیت ساز این خیر و شر نهان است.
قسمت هایی از داستان های كتاب اتاق قرمز را در زیر می خوانید :
كرم ابریشم
پزشك ناشیانه سعی كرده بود او را تسلی دهد و دوباره گفته بود: «حقیقتا معجزه است. ستوان سوناگا تنها كسی نیست كه در جنگ دست ها و پاهایش را از دست داده، اما تنها كسی كه توانستیم نجات دهیم اوست. معجزه است، معجزه ای واقعی كه به لطفِ پیشرفت پزشكیِ نظامی میسر شد و تبحر پزشكِ جراحش. این اتفاق بی تردید یك شاهكارِ بی نظیر پزشكی در دنیاست!»

صندلی انسانی
خانم عزیز، آیا می توانم امیدوار باشم كه شما فردی ناشناس را كه برایتان نامه نوشته و بی شك اذیتتان كرده است خواهید بخشید؟… تصمیم گرفته ام در این نامه پیش شما به جنایت هولناكی كه مرتكب شده ام اعتراف كنم.

اتاق قرمز
علاقه ای مشترك به هیجانات شدید و غیرعادی این هفت مرد را به هم نزدیك می كرد، هفت مردی كه امشب به شكلی رسمی در اتاق قرمز كه مخصوصا برای آن ها مهیا شده بود گرد آمده بودند. من هم یكی از اعضای این گروه بودم؛ در مبل های گودی كه رویه ای از مخمل ارغوانی داشت راحت نشسته و آماده بودیم تا حرف های سخنرانِ آن روز را بشنویم.

دوقلو ها
بزرگ ترین تبهكاران نیز با نزدیك شدنِ مرگ، انسان های خوبی می شوند.

دسترسی سریع