خرج كه از كیسه مهمان بود / حاتم طایی شدن آسان بود
پشه چو پر شد ،بزند پیل را
آب به آب میخورد ،زور برمیدارد
100 نفر تنها دو نفر همراه
دولت همه ز اتفاق خیزد
زن خوب فرمانبر پارسا / كند مرد درویش را پادشا
از تو حركت از خدا بركت
هر كس كه زن ندارد آرامتن ندارد
دختر كه سنگینه بختش رنگینه
چون كه گل رفت و گلستان شد خراب ، بوی گل را از كه جوییم از گلاب
صبر تلخ است ولیكن بر شیرین دارد
كل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی
صبر ایوب داشتن
دانایی بینایی است
تو كز محنت دیگران بی غمی نشاید كه نامت نهند آدمی
حرف حق تلخه ولی دواست