« تكرار با فاصله »

« تكرار با فاصله »

اولین باری كه دیدمش داشت در پارك راه می‌رفت. من مثل هر روز صبح، روی نیمكتی نشسته بودم و داشتم روزنامه می‌خواندم. البته آن موقع توجه زیادی به‌اش نكردم؛ فقط همین قدر كه متوجه شباهتش بشوم.

8 سال پیش