داستان كوتاه « گلدان چینی »

داستان كوتاه « گلدان چینی »

از وقتی مردك نونوار ، گلدان به دست پهلویش نشست ؛ تمام هوش وحواس او را جلب كرد و چشمش جز به دنبال آن گلدان نبود .صاحب گلدان آرام نشسته بود . گلدان را روی زانوی خود گذاشته ، پایه ی آن را بدست گرفته بود . با دست دیگرش كه دستكش نداشت ...

8 سال پیش