رمان «آقادار» چاپ شد/قصه پناه‌بردن مردم به امامزاده و درخت صحن‌اش

رمان «آقادار» نوشته مریم سمیع‌زادگان توسط انتشارات كتابسرای تندیس منتشر و راهی بازار نشر شد.

1399/04/31
|
09:34

رمان «آقادار» نوشته مریم سمیع‌زادگان به‌تازگی توسط انتشارات كتابسرای تندیس منتشر و راهی بازار نشر شده است. این‌كتاب، سومین اثری است كه این‌ناشر پس از دو كتاب «دو كوچه بالاتر» و «من رعنا هستم» از این‌داستان‌نویس چاپ می‌كند.

«دوكوچه بالاتر» شهریور سال 95 منتشر شد و درباره زنی متاهل و 44 ساله است كه سال‌ها سكوت كرده و درگیر همین سكوت و خاطرات سال‌های كودكی خود است. این شخصیت كه راوی داستان هم هست، در طول رمان از خود، خاطرات دورش، مادربزرگ، مادر و خواهرانش می‌گوید. كتاب مورد اشاره قصه زنی عاشق بود كه لابه‌لای خاطرات كودكی و نوجوان دنبال عشق از دست رفته خود بود. «من رعنا هستم» هم داستان دختری شوخ‌وشنگ و شیطان بود كه در عین بی‌خیالی و سرخوشی، با خود فكر می‌كرد: «من رعنا هستم نه نغمه!»

اما رمان جدید این‌نویسنده، درباره آدم‌هایی است كه ساده‌دل و صمیمی‌اند و در یكی از روستاهای شمال ایران زندگی می‌كنند. این‌آدم‌ها با روبروشدن با اندك سختی و ناملایماتی،‌ سراغ امامزاده ده و درخت معروف حیاطش می‌روند. نام درخت آقادار است. مردم با پناه به صحن امامزاده با آقاسلیمان متولی این‌مكان گفتگو و درددل می‌كنند و دوباره به زندگی عادی‌شان برمی‌گردند.

مردم روستا از این‌كه خود آقاسلیمان هم قصه‌ای دارد و قصه‌اش از همه قصه‌های مردم، قصه‌تر است، غافل‌اند. ملای ده یا همان‌آقاسلیمان، هر روز زندگی را با یاد دختری شهری كه نامش جواهر بود و او عاشقش شده بود، آغاز می‌كند...

در بخشی از این‌كتاب می‌خوانیم:

مجری ساعت را اعلام می‌كند موسیقی ملایمی پخش می شود و گوینده با ناز می‌پرسد: «تا به‌حال فكر كرده اید بعد از شما دنیا چطور می‌گذرد؟» دوباره موسیقی پخش می‌شود صدای زن غم دلنشینی دارد: «برای آنكه بدانی جهان بر تو می‌گذرد گاهی در آینه نگاه می‌كنی و تارهای سفید مو و چین و چروك دور چشمت را می‌شماری برای آنكه بدانی كه جهان با تو می‌گذرد گاهی تقویم‌های كوچك جیبی قدیمی سالهای دور ردیف‌شده روی همِ توی گنجه را برمی‌داری ورق می‌زنی به روزهای رفته نگاه می‌كنی و آهی از نهادت بر می‌خیزد. فرق نمی‌كند از سر حسرت گذشتن روزهای خوب یا یادآوری ناخوشی بعضی روزها هرچه بوده خوب و بدش گذشته و رفته برای اینكه بدانی جهان بر تو با تو می گذرد و بی‌شك بی‌تو نیز می گذرد، به آگهی‌های ترحیم روی دیوارها نگاه می‌كنی و به قبرهای توی خاكستان. باورت می‌شود بدون تو هم جهان می‌گذرد و آب از آب تكان نمی‌خورد.»

این‌كتاب با 200 صفحه و قیمت 30 هزار تومان منتشر شده است.
منبع: مهر

دسترسی سریع