افشین هاشمی با صدای آهسته در رادیو فرهنگ افشین هاشمی، كارگردان فیلم سینمایی «صدای آهسته» امروز ساعت 15:45 مهمان برنامه «جادوی صحنه» میشود. 6 سال پیش
«شنل» وقتی آكاكی آكاكیویچ به خیابان رسید،احساس میكرد كه همهچیزرا در رؤیا دیده است.به خودش میگفت: خوب،چیزی كه هست هرگزفكرنمیكردم چنین چیزی پیش بیاید،اصلا” و بعد از سكوت كوتاهی افزود : ” خوب حالا كه پیش آمده است.و بعد ازسكوتی طولانی ادامه داد.. 7 سال پیش
« مادربزرگ » حالا مادربزرگ مرده. زمانی روی صندلی راحتیش مینشست؛ داستان بلند و قشنگی میگفت و وقتی داستان تمام میشد، میگفت خسته شدم و سرش را به پشت تكیه میداد و چشمهاش را میبست. 7 سال پیش
« صداها در فضا و در شب » كیسههای اشك در زیر چشمهایش آهسته تكان خوردند. چهره جوان كه در آن سر تراموا نشسته بود زرد بود و چنان كه گویی در خواب باشد چشمهایش بسته بود. مرد سالخورده كه كیسههای اشك داشت زمزمه كرد: «صدای مردههاست. بیشتر صدای مردههاست. 7 سال پیش
«اولین وآخرین» كیت به مدت پنچ دقیقه با كاغذهائی كه در دستش بود ایستاد .درحالیكه ساعت تیك تیك می كرد وباد، بیرون ،توی درخت ها زوزه می كشید . نشست تا نامه را دوباره بخواند .كاغذ ها از دستش افتاد اگر او اجازه می داد كه این اعتراف نامه به دست مقامات برسد ... 7 سال پیش
« صبح روز كریسمس » شب عید كریسمس وقتی پدر از سر كار به خانه برگشت و خرجی روزانه را به مادر داد، مادر كه رنگش مثل گچ سفید شده بود به آن پول زل زد و ماتش برد. پدر عصبانی شد و با پرخاش گفت «خوب، چی شده؟».... 8 سال پیش
سفرِ ادواری دوباره همان وقت سال شده بود. وقتی در جلویی كلبه را باز كردم ، خشكم زد . تمام خرت و پرت هایی كه داشتیم را به طور مرتب در كارتن های مقوایی چیده بودند . یكدفعه فشار ساعتها ، روزها ، هفته ها و ماهها كار را شدیدتر حس كردم.روی جعبه ای نشستم ... . 8 سال پیش